شناخت موانع و مشکلات و دشمنان هر جریانی شرط لازم برای تداوم و به نتیجه رسیدن آن جریان است.رویداد ظهور موعود در عهدآخر نیز از این امر مستثنی نیست.به همین دلیل در عهد آخر شناخت و آگاهی نسبت به دجال(که مهمترین مانع بیرونی بر سر راه کمال بشر است)لازم و ضروری به نظر میرسد.در واقع وقتی دشمن یک جریان را درست نشناسیم آن جریان را به خوبی نشناخته ایم .در کتب عهد عتیق و منابع دینی مسلمانان از دجال به عنوان شاخصه ی ممانعت و مخالفت با منجی موعود و فردی که مخالفت شکل گیری نهضت اوست نام برده شده است.ولی امروزه وقتی صحبت از ظهور میشود به نذرت کلامی راجبه دجال میشنویم.و این به آن معناست که ماجرای ظهور یکطرفه دیده میشود.چنان که گویی مخالفت و مقابله ای در پیش رو ندارد و به هیچ تعلیمی در رابطه با دجال شناسی نیاز نیست... 

(محمدعلی طاهری)

استاد دانشگاه با این سوالها شاگردانش را به یک چالش ذهنی کشاند:آیا خدا هرچیزی که وجود دارد را خلق کرد؟؟!! شاگردی با قاطعیت پاسخ داد بله او خلق کرد...استاد پرسید:آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟؟ شاگرد پاسخ دتد:بله آقا...استاد گفت:اگر خدا همه چیز را خلق کرد پس او شیطان رانیز خلق کرده چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر صفات ماست خدا نیز شیطان است..شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد.استاد بارضایت از خودش خیال کردباردیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه وخرافه ای بیش نیست.شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت:استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟؟استاد پاسخ داد:البته!!

ادیان آسمانی پیشوایان دینی و علمای اخلاق تاکید زیادی به خودشناسی و لزوم پرداختن به خویشتن دارند که اصرار و توصیه آنها ارشاد به یک حقیقت فطری و عقلی است.مرحوم آمدی در کتاب شریف غررالحکم و دررالکلم در این زمینه نزدیک به سی روایت را با مضامین گوناگون از مولای متقیان علی(ع) جمع آوری نموده است.معروفترین روایت در این زمینه از پیامبر گرامی(ص) می باشد که خودشناسی را راه خداشناسی معرفی فرمودند.من عرفه نفسه فقد عرف ربه.هرکس نفس خویش را شناخت خدای خویش را شناخت.

خودشناسی مراتب گوناگون و ابعاد مختلفی دارد که هر مرتبه و جهتش نتایج خاص خود را به دنبال خواهد داشت:

1.انسان با خود شناسی به فقر حقیقی خود پی میبرد که ابعاد مختلف این ضعف و نداری نشان دهنده ی خالق غنی و بی نیاز است.

انسان می بیند که تولد و چگونگی اش را خود انتخاب نکرده است و مریضی و مرگ او را احاطه کرده که همین ها به وضوح آیت و نشانه ای از خالق متعال است:«یا ایهاالناس انتم الفقرا ال الله  و الله هو الغنی الحمید"فاطر 15"ای مردم شما(همگی)نیازمند خدایید تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته ی هرگونه حمد و ستایش است»

روی قلبی نوشته بودند:شکستنی است مواظب باشید!!!

ولی من روی قلبم نوشتم:شکسته است راحت باشید...!

*************************************

میخواستم فاصله ها را بشکنم و به تو برسم...اما افسوس که فاصله ها همانند قلب ها شکستنی نیستند...

*************************************

خوشا از بند دام عشق رستن/ز دست بی وفایان دل گسستن

نصیب این دل وامانده این شد/شکستن هی شکستن هی شکستن...

*************************************

من همین یک دانه دل دارم بفرما بشکنش/کوزه ای از آب و گل دارم بفرما بشکنش

تو سبوی آرزوهای مرا بشکسته ایهرچه باداباد این هم دل بفرما بشکنش...

آدم ها برای این تنها هستند که همیشه به جای درست کردن پل دیوار میسازند.

                                      ***

آن روز که همه به دنبال چشم زیبا هستند تو به دنبال نگاه زیبا باش.

                                      ***

زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت.

                                      ***

زندگی را طی کن و آنگاه که بر بلندترین قله هایش رسیدی لبخند خود را نثار تمام سنگریزه هایی کن که پایت را خراشیده اند. 

                                      ***

خداوندا!از بچگی به من آموختند همه را دوست بدارم.حال که بزرگ شدم و کسی را دوست دارم می گویند: فراموشش کن.

دختری به کوروش کبیر گفت من عاشقت هستم...

کوروش گفت:لیاقت تو برادرم است که از من زیباتر است و پشت سر شما ایستاد...

دخترک برگشت دید که کسی نیست!

کوروش گفت اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمیکردی...

***************************************************************

"حضرت علی«ع»فرمودند:بر مسلمان لازم است که شب را به پایان نیاورد مگر آنکه آیة الکرسی را بخواند.واگر میدانستید که آیةالکرسی چیست و در آن چیست هر گز آنرا رها نمیکردید.پیامبر به من فرمود:آیةالکرسی از گنجینه ای در زیر عرش به من عطا شده است و قبل از من به هیچ پیغمبری چنین عطایی نشده است.سپس حضرت فرمودند:از وقتی این مطلب را از پیامبر شنیدم در تمام شبها آنرا خواندم و هرگز آنرا ترک نکردم"

(بهتره ادامه مطلب رو بزنی و حفظش کنی...)

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند**چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند

مشکلی دارم زدانشمند مجلس باز پرس ** توبه فرمایان چرا خود توبه کم تر میکنند

گويیا باور نمی دارند  روز  داوری**کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند

یارب!این نو دولتان را باخر خودشان نشان**کاین همه ناز از غلام ترک و استر میکنند

ای گدای خانقه برجه که در دیرمغان**می دهند آبی که دل ها را توانگر میکنند

حسن بی پایان او چندان که عاشق میکشد**زمره ی دیگر به عشق از غیب سر بر میکنند

بر در میخانه ی عشق ای ملک تسبیح گوی**کان در آنجا طینت آدم مخمر میکنند

صبحدم از عرش می آید خروشی عقل گفت**قدسیان گویی که شعر"حافظ"از برمیکنند  

***یکی از موارد مهم مورد بحث در آشنایی قبل از ازدواج اعتقادات مذهبی است باورهای مذهبی و الزام به انجام دادن مناسک دینی یکی از موضوعات مهم است که میتواند در زندگی زناشویی اختلاف بر انگیز باشد.در این رابطه لازم است اعتقادات و باورهای دینی خود را شفاف  بیان کنید.و اگر خود را پایبند رعایت مناسک مذهبی می دانید مانند روزه نماز خمس و ...باید این موضوع را برای طرف مقابل توضیح دهید و چیزی از اعتقادات درونی خود را پنهان نکنید در صورتی که متوجه شدید به لحاظ باورهای دینی باهم اختلاف دارید این موضوع رامورد بحث قرار دهید.زیرا بی توجهی به این مساله بعد ها دردسرساز خواهد بود...بنابراین ازدواج یک فرد معتقد با فرد غیر مذهبی که جهان بینی مادی دارد مشکلات بسیاری را به بار می آورد به ویژه اگر بی اعتقادی تمسخر یا اعمال محدودیت نیز همراه باشد***

کاش گاهی در مسیر زندگی باری از دوش نگاهی کم کنیم...

کاش گاهی از زمان خویش را وقف شادی ها و دوستی ها کنیم...

فاصله های میان خویش را با نگاه دوستی مبهم کنیم...

کاش با حرفی که چندان سبز نیست...

قلب های نقره ای را نشکنیم...

ای کاش کسی پیدا میشد!

کسی که به زلالی و پاکی باران که قلبی به سان خورشید زندگی بخش و نورانی داشته باشد...

و مرا تاخدا ببرد...

الله

رحیم

رحمان

ملک

قدوس

جبار

عزیز

مهیمن

مومن

سلام

غفار

مصور

خالق

متکبر

عظیم

علیم

رزاق

مجیب

رقیب

روز های سختی را میگذرانم...

وقتی که تو نیستی همه چیز تنگ میشود...

نفسم...

دنیایم...

دلم!

میخوانیم غیبت و گمان میکنیم تو غایبی!

بی آنکه تاملی در لحظه های حضورتو کنیم و لحظه های حضور خودمان...

بی آنکه ببینیم دست تو را میان بیداری های جهان

بی آنکه ببینیم رد پای تو را در قلب هدایت شدگان

بی آنکه ببینیم حمایت تو را از شیعیان بی نام و نشان

بی آنکه ببینیم چهره ی تو را در چشم مشرف شدگان

بی آنکه ببینیم استجابت دست های دعا را...

تو را غایب می دانیم و نمی پرسیم خود چه کرده ایم؟؟

به یاد داشته باش...

بزرگترین کارها با کوچکترین گام ها آغاز میشود...

و سختترین گام اولین گام است...

مولای متقیان علی<ع>می فرمایند:

مراقب افکارت باش که گفتارت می شود.مراقب گفتارت باش که رفتارت میشود.مراقب رفتارت باش که عادتت میشود.مراقب عادتت باش که شخصیتت میشود.مراقب شخصیتت باش که\"سرنوشتت\"میشود.

***حقیقت انسان به آنچه اظهار میکند نیست!بلکه حقیقت او نهفته در آن چیزی است که از اظهار آن ناتوان است...اگر خواستی او را بشناسی نه به گفته ها بلکه به ناگفته هایش گوش بسپار...***

بعضی ها وارد زندگی ما میشوند و خیلی سریع می روند...

بعضی برای مدتی می مانند!

وروی قلب ما رد پا می گذارند...

و ما دیگر هیچ گاه همان که بودیم نیستیم...

دل چیست که گویم از برای غم توست*یا آنکه حریم تن سرای غم توست

لطفی است که می کند غمت با دل من*ورنه دل تنگ من چه جای غم توست...

***

بادل گفتم ای دل احوال تو چیست*دل دیده پرآب کرد و بسیار گریست

گفتا که چگونه باشد احوال کسی*کو را به مراد دیگری باید زیست...<رباعیات ابوسعید>

الهم صل علی محمد و آل محمد و صل علی الحسین المظلوم الشهید قتیل العبرات و اسیرالکربات صلوة نامیة زاکیة مبارکة یصعد اولها و لا ینفذ آخرها.

پروردگارا!درود بر محمد وآل محمد فرست و درود بر حسین شهید مظلوم کشته اشک چشم شیعیان و اسیر رنج مصیبته درودی فرست که نشو و نما و افزاینده و بابرکت باشد اولش به آسمان بالا رود و آخرش پایانی نداشته باشد(مفاتیح الجنان ص 762)

مردم اغلب بی انصاف بی منطق و خود محورند.ولی آنان را ببخش...اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند ولی مهربان باش...اگر شریف و درستکار باشی فریبت می دهند.ولی شریف و درستکار باش...نیکی های امروزت را فراموش میکنند ولی نیکوکار باش...بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد و در نهایت میبینی که هر آنچه هست همواره<میان تو و خداوند است نه میان تو و مردم>(کوروش کبیر)

حضرت علی (ع) می فرمایند:من عاشق زندگی ام و بیزار از دنیا.از ایشان پرسیدند:مگر بین زندگی و دنیا چه فرقی است؟حضرت فرمودند:

(دنیا حرکت بر بستر خور و خواب و خشم و شهوت است و زندگی نگریستن در چشم کودک یتیمی است که از پس پرده ی شوق به انسان می نگرد)

اگر دوستی به مهمانی دل تنهای ما آمد و پایش را در محراب خلوت دل تنهای ما گذاشت و وقتی پای شنود گلواژه های صورتی او نشستیم ذهن و دل مارا چون پرستویی سبک بال به دنبال شمیم خویش و در نهایت به سوی حضرت عشق رهنمون ساخت باید بدانیم که آری خود اوست...نیمه ی گمشده مان....

عشق (عین)اش عبادت و (شین)اش شهادت و (قاف)اش قیامت...ابتدا به سکون فریبنده است ودر نهایت آتش.کبوتر سفیدی است که چون به دامش آری هوای بام میکند و چون رها میشود مشکل مینشیند و داغ در دل نشاند.ثبوتش به صفاست و هبوطش به دانه ی دل و آبخورش چشمه ی چشم و هوایش آه درون و بساطش سینه ی فراخ و امانش خموشی.حال اگر طالبش باشی تمهیداتش مهیا ساز(انور رحمة الله علیه)